مهمان ناخوانده

پسر کوچولو

سلام پسر کوچولو خوبی ؟ خوشحالم که خوبی مامان رو می بخشی که زیاد مواظبت نیست می دونی عرشیا جونم بی خودی به خودم استرس دادم کسی از شنیدن به دنیا اودن شما ناراحت نشد و سرزنشم نکرد . پس یه چیز رو یادت باشه پسرم پیش پیش غصه چیزی که اتفاق نیافتاده نخور . اتفاقی که نیفتاده پیش بینی نکن اونم منفی. تولد داداشی به همه گفتم که مهمون داریم ...یه پسر ناز دیگه برای مامان دعا کن
3 خرداد 1395

می بوسمت از راه دور

می بوسمت از راه دور، جات اینجا خیلی خالیه با اینکه دوری از چشام ، تصویرت اما عالیه !   می بوسمت از راه دور، لبهام به اینم راضیه این بوسه ها از راه دور، شیرین ترین دل بازیه   می بوسمت از راه  دور، وقتی که چشمام رو همه خیلی ازم دوری ولی ، این فاصله خیلی کمه !  ********** چشمامو می ذارم رو هم ،  شاید یه کم دلخوش بشن شاید که بازم  رویاهام ، تو رو بهم نشون بدن شاید ببینم پیشمی ،  اینجا نشستی روبروم شاید که رویاهای  من ،  اینبار نمونه ناتموم ...
18 بهمن 1394

نی نی کوچولو تو خواب مادر

سلام کوچولو خوبی خوشی سلامتی من نگرانم نه مزه آهن به دهنم میاد نه حالت تهوع دارم نه آنچنان به بو حساس شدم نه هیچی فعلا هم نمی تونم برم دکتر که بفهمم قضیه از چه قراره شما که خوبی نه؟ رژیمم رو که ول کردم همه خیال می کنن واسه ام مضر بوده و افت فشار داشتم و واسه همینه فقط خودم می دونم و بابا سجاد دیشب خواب دیدم عیده و تو به دنیا اومدی و پسری و داری می خندی برعکس داداشی شما کم مو بودی . پرمو باشیا من موی پرپشت دوست دارم داداشی تا به دنیا اومدنش فقط یه بار خواب مامان اومدم اما تو زیاد بیا من دوست دارم بهم سر بزنی خوب باش مامانی می بوسمت ...
17 بهمن 1394

بدون عنوان

سلام نی نی کوچولو خوبی؟ الان چقدری هستی ؟ پنج هفته یا شیش هفته؟ سر جات نشستی یا نه ؟ اگه هفته شیشم باشی الان اندازه عدسی نتونستم برای بابا تولد بگیرم روزهام هم دارن می گذرن و من هنوز دکتر و سونوگرافی نرفتم می خوام دکتر تغذیه هم برم که اونم نرفتم . الان شما این شکلی هستی احتمالا و تشکیل شدن رسمی خیلی از اعضای بدنت شروع شده و قلب کوچولوت داره می زنه . من اصلا حالت تهوع ندارم فقط یک روز داشتم اما کلی حالت عجیب و غریب تو شکمم دارم و تپش قلب و احساس سرما ... اینا علامت های بدیه ؟؟؟ ایشالا که نیست حال روحیم خوب نیست . فعلا شما مثل یه راز بین من و بابا هستی . مسخره ا...
15 بهمن 1394

بدون عنوان

سلام نخود کوچولو جیگر مامان صبح بخیر چه حال و چه احوال ؟ همچین خوب و خوش و سلامتی؟ مامان به خوبی شما و بابا سجاد و داداشی تون خوبه گاهی مامان بدیه اما بیش تر موقع ها خوبه دوستتون داره اما گاهی خیلی خسته است خیلی دلش می خواد بخوابه و پا نشه از دیروز یاد دردهای لگنی و پا دردهایی که وقت بارداری برای داداشت داشتم افتادم تا دو تا کار می کردم دردم می گرفت یعنی قراره باز پیش بیاد؟؟؟ امروز با وجود شب بدی که گذروندم خوبم خوب بیدار شدم با انرژی و لبخند ....   آخرین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار تا که تنهایی ات از دیدن آن جا بخورد و بداند که دل من با توست در ...
13 بهمن 1394

بدون عنوان

سلام مهمون کوچولو مامان این بار زودتر از بارداری اولش به مشکل خورد. تپش قلب ، دردهای رحمی ، احساس ضعف و سرما و از امروز صبح بیماری صبحگاهی . فردا یا پس فردا میرم سونوگرافی تا از تپش قلب شما و جایگزینی درستتون تو رحمم مطمئن شم . راستی چهارشنبه تولد بابا سجاده می دونم می خوام چی کار کنم اما کار زیاده و وقت کمه . فردا باید برم آرایشگاه کادو بخرم و پس فردا کلاسم رو کنسل کنم و تدارک شام ببینم . این روزها درگیر از پوشک گرفتن داداش علی هستم و کم کردن تعداد دفعات شیردهیش تا کم کم از شیر هم بگیرمش و تا اومدن تو به اتاق خودش انتقالش بدم که با اومدن تو احساس طرد شدگی نکنه انگار تا مدت ها قراره خیلی مشغول ...
12 بهمن 1394

مهمون ناخونده

سلام مهمون ناخونده خوش اومدی هر چند که الان منتظرت نبودم و کلی برنامه داشتم که با اومدنت باید کنارشون بذارم اما جمع سه نفره ی ما رو منور کردی . عزیزدلم تو الان به خدا خیلی نزدیکی میشه ازش بخوای سالم وسلامت باشی و سالم و سلامت به دنیا بیای میشه ازش بخوای به دایی و خاله تا اومدن تو بچه بده تا از اومدنت ناراحت نشن.  میشه ازش برای بابا سجاد گشایش تو مسائل اقتصادیش رو بخوای و برای من آرامش و صبر و پشتکار ... دوستت دارم و برای اومدنت همه چیز رو آماده می کنم تو مهمونی هستی که خدا واسه ام فرستاده پس قدم هات گلبارون عشقم چون یه داداش کوچولوی 21 ماهه داری دلم می خواد دختر خانوم باشی اما فقط از خدا م...
12 بهمن 1394
1